«وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيَةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ يَكُونُوا يَرَوْنَهَا بَلْ كَانُوا لَا يَرْجُونَ نُشُورًا» [سوره الفرقان 40] (و همانا [کافران قریش] بر شهرى كه باران عذاب (سنگ باران آسمانی) بر آن بارانده شده بود، گذر کردهاند. پس آیا آنرا نمیديدهاند؟ [آری آنرا دیدهاند] امّا اميد به برانگیختهشدن ندارند.)
و خداوند میفرماید انسانهای متکبّر و مغرور از آیات و نشانههای خدا درس و عبرت نمیگیرند و به هر نشانهایی که خداوند برای هدایت متکبّرین بفرستد، ایمان نمیآورند.
«سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ۚ ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ» [سوره اﻷعراف 146] (كسانى را كه در زمين به ناروا، كبر مى ورزند از [رویارویی با] آيات خود بازدارم و [چنان سرگردان كه] اگر آیات [و نشانههای] مرا ببینند، به آن ايمان نمیآورند و اگر راه هدایت را ببينند، آنرا راه [خود در پیش] نمیگیرند [ولی] اگر راه گمراهى را ببينند، آنرا راه [و روش خود] برمیگزینند. اين از آن روی است كه آنان آيات ما را تکذیب کردند و از آن غافل بودند.)
و در فرازی دیگر خداوند بعد از بیان داستان اقوام گذشته بیان می¬دارد، سرنوشت گذشتگان درس عبرتی است برای کسانی که از عذاب آخرت ترسانند.
«إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً لِمَنْ خَافَ عَذَابَ الْآخِرَةِ ذَٰلِكَ يَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ وَذَٰلِكَ يَوْمٌ مَشْهُودٌ» [سوره هود 103] (به راستی در اين [اخبار گذشتگان] براى كسى كه از عذاب آخرت بترسد، نشانهایی است [و] آن [روز] روزى است كه مردم برایش گرد آورده شوند و آن [روز] روزى است كه [همگان با اعمالشان در آن] حاضر شوند.)
در جایی دیگر قرآن از گفتگوی بین بهشتیان و جهنمیان، صحبت میکند و اینکه چه چیزی سبب شد دوزخیان وارد جهنم شوند. علّت اصلی عدم پذیرش پند و اندرز و فرار از آن و بهانهجویی بعضی از آنها و خواستار دلیل واضح و روشن شدن را این میداند که آنها از آخرت ترس و واهمه-ایی نداشتند.
«فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ * كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ * فَرَّتْ مِنْ قَسْوَرَةٍ * بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِنْهُمْ أَنْ يُؤْتَىٰ صُحُفًا مُنَشَّرَةً * كَلَّا ۖ بَلْ لَا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ» [سوره المدثر 49 - 53] (آنها را چه شده است که از پند [و اندرز قرآن] رویگردانند؟ گويى آن¬ها گورخرانى رمندهاند كه از شير گریختهاند. بلكه هرکس از آنها میخواهد که نامههای [سر] گشادهایی [از جانب خدا] به او داده شود [که در آن نامهها به پیروی از پیامبر امر شده باشد]. هرگز [چنين نامههایی به آنها داده نمیشود]! بلکه [حق این است که] آنان از آخرت نمیترسند.)
۵- دوری و تنفّر از یاد خدا
قرآن تصريح مىكند كه ريشهى عدم ايمان و باور به وجود خداوند متعال، از عدم ايمان به قيامت نشأت میگیرد.
در صحنهایی یکی از چهرهای بسیار زشت و زنندهی کسانی را که منکر قیامت هستند را به تصویر میکشد، حالتی از تنفر و گرفتگی وقتی خداوند به یگانگی خوانده میشود.
«وَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَ إِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ» [سوره الزمر 45] (هنگامی که خدا، به تنهايى، ياد شود، دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، تنگ میشود و چون كسانى جز خدا ياد شوند، ناگاه آنها شادمان مىشوند.)
این آیه روشن کنندهی یک حالت روانی است که در محیطهای گوناگون و در زمانهای مختلف تکرار میگردد. در میان مردمان کسانی هستند دلهایشان میگیرد و جان هایشان به لب میرسد، زمانی که به سوی خدای یگانه دعوت میشوند. یکتاپرستی را به گوششان میرسانند و ایشان را دعوت میکنند که تنها شریعت خداوند یکتا قانون ایشان باشد و فقط برنامهی خدا برنامهی نظام و سیستم زندگیشان باشد امّا آنها زمانی که از برنامهها و مقرّرات دنیوی سخن به میان میآید، شاد میشوند و شادمانی میکنند و به همچون سخنی خوش آمد میگویند و سینههایشان را برای دریافتن و پاسخ گفتن به آن باز و فراخ میگردانند. این افراد درست همانند کسانیاند که خداوند نمونهایی از آنها را در این آیه به تصویر میکشد و همچون اشخاصی درست در هر زمانی در هر مکانی وجود دارند.( فی ظلال القرآن، سید قطب، جلد ۵، ص ۵۰۰)
و باز هم در آیاتی دیگر به این موضوع میپردازد و میفرماید:
«وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَىٰ أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا» [سوره اﻹسراء 46] (و هنگامی که پروردگارت را در قرآن به تنهایی ياد كنى، از [نفرت و] بیزاری پشت مىكنند.)
۶- ازبینرفتن انگیزهی خیرخواهی و شیوع ظلم و ستم در بین انسانها
در نبود باور به روز بازپسین. وقتی انسانی بر این باور باشد که نتیجهی اعمال خوبش را نمیبیند و بین خود و تبهکاران تفاوتی احساس نمیکند، در نتیجه با یأس و نومیدی مواجه میشود و برای او احسان و خیرخواهی بیمعنا خواهد شد. پس در نتیجهی این سرخوردگی شدید به اجبار، همرنگ با جامعه خواهد شد و به تاخت و تاز و زورگویی و چپاول دست خواهد زد.
و مقابل این بینش نزدیکبین ، شخص دنیا و جهان را بیصاحب میداند، که هیچ حساب و کتابی در آن وجود ندارد. پس در نتیجه، عرصهی دنیا از ترس و کشتار آکنده خواهد شد و از هر گوشهی این وحشتخانه بوی خون بلند میشود.
عبدالله اومئورا، مسلمان ژاپنی میگوید: اگر به گنهکاران گفته شود که برای همیشه محو خواهند شد و جزای آنها مرگ ابدی است عکس العمل طبیعی آن است که در لهو و لعب و هوسرانی خویش بیشتر بکوشند. چون وقتی مرگ فرا رسد دیگر همه چیز تمام میشود. ( معنویت و امنیت، شهاب الدین موسوی، ص ۷۲)
محمد امان هوبوهم تازه مسلمان آلمانی میگوید:
«ایمان به روز قیامت به طور اتوماتیکوار انسان را از رفتار ناپسند به نیّت خوب وامیدارد، این خود نجات ابدی را تضمین میکند اگر چیه نیّات نادرست ممکن است برای مدت محدودی ادامه یابد و اعتقاد به اینکه هیچ کس از نتیجه¬ی قضاوت یک خداوند عادل و بیطرف آگاه بر همه چیز بهدور نخواهد ماند باعث میشود، تا هر کس قبل از انجام هر کار فکر کند. و لذا چنین بازنگری و تفکّر در عاقبت آنچه انجام خواهد شد، از هر روشی در جهان موثرتر است».( اسلام آیین برگزیده ما ، ص ۳۶، منقول از کتاب معنویت و امنیت، ص ۷۷)
به طور کلّی، اگر تأثیر ایمان به سرای آخرت در حفظ امنیّت اجتماعی و جلوگیری از گسترش امواج فساد و به طور کلّی قانونشکنی را مورد ارزیابی قرار دهیم، به این نتیجه میرسیم که اعتقاد به معاد تنها نیرویی است که نفس سرکش انسان را در برابر جرایم و گناه مهار می¬کند و مانند سپری نگهبان آدمی را از فشار حملات هوسها حراست مینماید. چون کسی بی آنکه از خارج زیر فشار قرار گیرد از یک رشته اصول صحیح و بیریا در زمینهی اخلاق تبعیّت میکند و ضوابط آنرا با وجدانی آسوده میپذیرد. تنها بالا بودن سطح فرهنگ و اقتصاد و قدرت تکنیک و توسعه سازمانها و وسایل کیفری به هیچوجه منظور فوق را تامین نخواهد کرد. و چنین جامعهایی نمیتواند در مسیر یک وضع متعادل و آرمانی پیش رود. (مبانی اعتقادات در اسلام، موسوی لاری، منقول از کتاب امنیّت و معنویت ، ص ۷۸)
منهج قرآن هم ایجاد انگیزه برای انجام کار مفید و خوب و دور کردن شخص از ظلم و ستم و ایجاد باور به روز قیامت است
«وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ * أُولَٰئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ» [المومنون 60- 61] (و كسانى كه آنچه را [که باید] ببخشند، در حالی مى¬دهند كه دلهايشان بیمناک است [که نکند پذیرفته نشود] و از اینكه نزد پروردگارشان بازمیگردند. آنان [كه اوصافشان بیان شد] در كارهاى نيك میشتابند، و آنان برای [انجام] آن [کارها] پیشگامند.)
خداوند در مورد ستم و ظلم در حق دیگران در بخش مالی میفرماید اگر آنها باور به رستاخیز داشتند دست به چنین کاری نمیزدند.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ * الَّذِينَ إِذَا اكْتَالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ * وَإِذَا كَالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ * أَلَا يَظُنُّ أُولَٰئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ * لِيَوْمٍ عَظِيمٍ * يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ» [سوره المطففين 1 - 6] (به نام خداوند رحمتگر مهربان. واى بر اندک پیمایان [و کم] فروشان افزونخواه! کسانی كه چون [در معامله برای خود] به زیان مردم پيمانه کنند، به تمام [و کمال] میستانند و چون براى آنان پيمانه يا وزن كنند [از آن] میکاهند. آیا [آنان] گمان نمىکنند كه [دوباره] برانگيخته [و بازخواست] میشوند؟. در روزى بزرگ. روزى كه مردم در پیشگاه پروردگار جهانيان میايستند.)
قرآن میفرماید انسان دست به طغیان و سرکشی میزند و حد و حدود را رعایت نمیکند، زمانی که احساس بینیازی به او دست دهد و این حالت زمانی اتفاق میافتد که شخص باوری به بازگشت نداشته باشد. چون اگر باور به جهان دیگر در نهاد شخص وجود داشته باشد، دست به طغیان و سرکشی نمیزند.
«كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَىٰ * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَىٰ * إِنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الرُّجْعَىٰ» [سوره العلق 6 - 8] (هرگز [شایسته نیست که انسان به خدا کفر بورزد، امّا ] به راستی انسان طغیان میورزد. چون خود را [توانگر] و بىنياز ببیند. همانا بازگشت [همگان تنها] به سوى پروردگار تو است.)
۷- و به طور کلّی کسانی که باور به جهان واپسین ندارند از راه مستقیم رویگردانند.
«وَإِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّرَاطِ لَنَاكِبُونَ» [سوره¬ی المؤمنون 74] (و آنان که به آخرت ايمان نمی¬آورند، از راه [راست] منحرفند.)
خداوند در قرآن ذکر می¬کند رفتار زمانی تغییر مییابد که عقل و قلب با هم به قناعت برسند. بعضی اوقات قلب، صدای عقل را نمیشنود و آنرا نمی-پذیرد. بنابراین باید قلب صدای عقل را بشنود و بپذیرد تا نتیجه، اجرای آن کار باشد. خداوند میفرماید:
«وَلِتَصْغَىٰ إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ» [سوره اﻷنعام 113] (و [سخنان باطل را برای یکدیگر آراستند] تا دلهاى كسانى كه به قیامت ايمان نمى آورند، به آن گرایش یابد و تا آنرا بپسندند و تا هر آنچه [از گناه] را که میخواهند مرتکب شوند، انجام دهند.)
نتیجهی این رویگردانی افتادن در دام عذاب و گمراهی است.
«بَلِ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِي الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِيدِ» [سوره سبأ 8] (بلكه کسانی كه به آخرت ايمان نمیآورند، در عذاب و گمراهى دور و درازی هستند.)
کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند در عذاب زندگی را سپری می¬کنند. این حقیقت ژرف و اصیلی است . کسی که بدون ایمان به آخرت زندگی میکند در یک نوع عذاب روانی زندگی را به سر میبرد، هیچگونه امیدی ندارد و کمترین انتظار انصاف و عدالت، جزا و پاداش را در برابر کارهایی که در دنیا می¬کند در آخرت ندارد. در زندگی هم موقعیّتهایی پیش میآید و بلاها و گرفتاریهایی دست میدهد که انسان تاب و توان رویارویی با آنها را ندارد. مگر اینکه در درونش امید به آخرت باشد و به پاداش نیکوکار و عذاب زشتکار در قیامت عقیده داشته باشد و مگر اینکه برای رضای خدا کار کند و به خشنودیش در آن جهان چشم بدوزد. جهانی که در آن هیچگونه کار کوچک و بزرگی هدر نمیرود و بدون سزا و جزا نمیماند و اگر به اندازهی دانهی خردلی کاری صورت بگیرد و در میان صخرهی سنگی یا در آسمانها و یا در نهانگاه زمین باشد، خدا آنرا حاضر میآورد و به آن رسیدگی میکند. کسی که از این پنجرهی تابان و شادی آور و آرامش بخش محروم است بدون شک در عذاب به سر میبرد و همانگونه که در گمراهی به سر میبرد. در هر دو تای عذاب و گمراهی زندگی را سپری میکند. در حالی که هنوز زنده است روی زمین به سر میبرد پیش از آنکه عذاب آخرت گریبانگیرش گردد به عنوان کیفر همین عذابی که در دنیا بدان گرفتار است. اعتقاد به آخرت، رحمت و نعمت است. رحمت و نعمتی که خدا آنرا به کسی از بندگانش عطا میکند که در پرتو اخلاص دل و برگزیدن حق و عشق به هدایت سزاوار آن میگردد.( فی ظلال القرآن، ج ۵، ص ۲۵۲)
نتیجه دوری از راه مستقیم برخورداری از یک شخصیت بد خواهد بود.
«لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ مَثَلُ السَّوْءِ وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» [سوره النحل 60] (صفت بد از آن كسانى است كه به آخرت ايمان نمیآورند و وصف برتر از آن خدوند است و او شکستناپذیر حکیم است.)
هر گاه صفتی از صفات کسانی ذکر شود که به آخرت ایمان ندارند، قطعا صفت بدی خواهد بود، بد مطلق از هر لحاظ ، بد در فهم و شعور و رفتار و کردار، و بد در اعتقاد و اعمال و افعال، و بد در جهان بینی و برخورد، و بد در زمین و آسمان. ( فی ظلال سید قطب، ج ۴، ص ۲۸۱)
۸- فهم و درك قرآن كريم، اساس و زير بناى باور و عقيدهی اسلامى است. به گونهای که خداوند متعال عدم ايمان به قيامت را دليل و مانع فهم قرآن كريم دانسته است و میفرماید:
«وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا» [الإسراء 45] (و چون قرآن بخوانى، بین تو و كسانى كه به آخرت ايمان نمیآورند، پرده اى ناپیدا قرار مى¬دهيم.)
«(ای پیغمبر!) هنگامی که قرآن (ناطق به دلایل حق) را میخوانی، میان تو و آنان که به قیامت باور ندارند (و پیوسته دشمن حق و از حقیقت گریزانند) حجاب ناپیدایی قرار میدهیم (تا نور قرآن به دل ایشان پرتو نیندازد و به آنان سودی نرساند)».
٩- نسبت دادن، صفت های ناروا به خداوند
خداوند میفرماید کسانی که باور به آخرت ندارند، آنچه را که خود ناپسند میدانند را به خدا نسبت میدهند و در نسبت دادن هر صفت ناروایی به خداوند ابایی ندارند و میفرماید:
«وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ مَا يَكْرَهُونَ» [سوره النحل 62] (و چيزى را كه خوش نمى-دارند براى خدا قرار مىدهند.)
از جمله برای خدا دختر قرار میدادند.
«وَيَجْعَلُونَ لِلَّهِ الْبَنَاتِ سُبْحَانَهُ و لَهُمْ مَا يَشْتَهُونَ» [سوره النحل 57] (و براى خداوند دختران را قرار میدهند – پاک [و منزه] است او- و برای خود [امّا] آنچه را که میخواهند [و خوش دارند قرار مىدهند])
و بر این اساس فرشتگان را دختران خدا مینامیدند.
«إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثَىٰ * وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا» [سوره النجم 27 - 28] (به راستی كسانى كه به آخرت ایمان نمیآورند، فرشتگان را در نامگذارى مادّه مینامند [و آنان را دختران خدا میخوانند]. در حالی که آنان به آن [چه میگویند] هیچ دانشی ندارند. آنان جز از ظن [و گمان] پیروی نمیکنند و همانا ظن [و گمان] دربارهی [شناخت] حق هیچ سودی [به انسان] نمیرساند.)
و به صورت کلّی عدم باور به جهان واپسین آسیب¬ها و ضررهای جبران ناپذیری در زندگی انسان به دنبال خواهد داشت.
در پایان از خداوند میخواهیم که به ما توفیق دهد تا به فهم صحیح و دقیقی از زندگی و مرگ برسیم. تا در نتیجه¬ی این بینش صحیح از زندگی آرام و پر از صلح و صفا برخوردار شویم.
نظرات